. و گواهى دهم که محمد (ص) بنده‌ى او و پیامبر اوست. او را به آیین پرآوازه و نامدار؛  آثار و منشور فراهم آمده در نوشتار و نور درخشنده و فرمان قاطع و روشن گسیل داشت تا ابرهاى شبهه را بزداید و روشنى ها را بر کرسى نشاند و از آیات خشم الهى برحذر دارد و از عذاب بترساند .

اما مردم در شبانگاه طلوع محمد (ص) گرفتار فتنه هایى بودند که رشته ى دین را گسیخته و ارکان یقین را لرزانده، هر کس به سویى پناهنده و نظام زندگى درهم ریخته و راه نجات به هم آمده و نور امیدى باقى نمانده بود.

بازار هدایت بى رونق و ظلمت کورى همه گیر.  بر خدا عصیان می شد و شیطان یاری می‌گشت. کشتى ایمان در غرقاب بود و بادبان آن در سقوط و نشانه هاى آن وخیم و راههاى آن ناراه.

آرى، از شیطان فرمان مى گرفتند و در بیراهه هاى او پاى مى کوبیدند و در گندابزار او پرسه مى زدند. آنها مظهر شیطان و پرچمدار او بودند.

فتنه همچنان بیداد مى کرد و مردم را لگدکوب مى ساخت و هر دم آماده ى حمله و هجوم بود و فضایى مه آلود از سرگردانى و نادانى و گرفتارى بر سینه ها سنگینى مى نمود. آنها در برترین خانه ها (حرم الهى) و در کنار بدترین همسایگان (بت پرستان) بودند.

چه جامعه ى ناامنى که خوابشان پریشانى و کابوس و روشنى چشمشان اشک خون بود، در سرزمینى که دهان دانشمندان به ذلت بسته و نادانان بر کرسى احترام نشسته.

 

منبع : سایت تبیان


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها